ای خدای پاک و بی انباز و یار
دست مارا گیر و از ما،در گذر
آسیبهای اجتماعی
چرا آمار آسیبهای اجتماعی در جوانان نگران کننده است؟
از وقتی که خودم را شناختم و سردی و گرمی روزگار را چشیده ام ، همیشه و در همه جا صحبت از آسیبهای اجتماعی بوده و هست . در رسانه ها ، کوچه و خیابان ، محافل، جلسات ، مدارس ، دانشگاه ها و ………همیشه از آمار بالای آسیبهای اجتماعی صحبت میشود. اما همواره سؤالهایی ذهنم را مشغول کرده است، چرا باوجود این همه هشدار! پیشرفت علم و تکنولوژی و….هنوز آمار آسیبها در بین جوانان بالاو نگران کننده است؟
چرا هنوز نوجوانان ما از مدرسه و خانه فرار میکنند؟
چرا اعتیاد، چرا فرار،وابستگی به فضای مجازی و …..به سراغ جوان ۱۷ ساله میرود؟ چرا خشونت ،افسردگی،بیکاری وناامیدی در جان جوانان ما ریشه دوانده است؟ امابرای هیچ کدام پاسخی نیافتم ، تصمیم گرفتم بروم و خودم از نزدیک با این ناهنجاریها روبه رو شوم ، اما نه در رسانه ها و جلسات و محفل هاو….بلکه در دل مردم ، در میان کوچه و خیابان ، در پارکها و جاهایی که جوانان در همانجا نادیده گرفته شده اندو زندگی میکنند. آنچه را دریافتم اینکه برای کاهش آسیبهای اجتماعی ، باید از خود جامعه شروع شود. به جای سرزنش و نفرت و دوری کردن از این افراد ، باید پای صحبتهای آنها نشست و با کمی تأمل و فهم ، بفهمیم که از کجا میتوان این زخمهای پنهان را درمان کرد.
بارها دیده ام جوانانی را که دارای مدارک عالی هستند اما از مهارتهای ساده ی زندگی هیچ بهره ای نبرده اند، زیرا در کلاسهای درس تنها به ریاضی و فیریک و شمی و….بها داده شده و هیچکس به آنها مهارت «نه» گقتن را نیاموخته ، هیچکس با آنها درمورد اینکه چگونه با مشکلات کنار بیایندو خشم خود را کنترل کنند سخنی نگفته است، در حالی که بسیاری از این آسیبها از همین ندانستن ها نشأت میگیرد. چرا نباید آموزش وپرورش درمیان کتابهای درسی ، کتابی به نام مهارتهای زندگی داشته باشد؟ چرا نبایدبا گفتگو ، نمایش و بازی در رسانه ها، مهارتهای زندگی را به جوانان آموخت؟
خانواده هم یکی از اعضای کوچک ، اما به معنای بزرگ جامعه است که اصلی ترین مکان برای شکوفا شدن و یا شکستن نوجوان است. بارها نوجوانی را دیده ام که رابطه ای با والدین خود ندارد . آن پدر و مادرها فکر میکنند فرزند خوب یعنی گوش به حرف کن ، یعنی بی صدا بودن ، یعنی مُتیع بودن، یعنی اعتراض نکردن و…..سخت در اشتباه هستند ،این خانواده نمیداند که چه خطرات جبران ناپذیری پشت این نقاب به ظاهر ساکت آنها پنهان هست ودر آینده ای نه چندان دور خودش را به شکلِ فرار ازخانه، اعتیاد، وابستگی به فضای مجازی و هزاران آسیبهای جدی دیگر ،نشان خواهد داد.جوانان دیگر کودک نیستند . آنها نیازمند به عاطفه، احساسات، شنیده شدن، دیده شدن و پذیرفته شدن هستند.بسیاری از بحران ها وآسیبها از همان دوران کودکی و نوجوانی و در کنار خانواده شکل میگیرد. جامعه موظف هست که از خانواده ها حمایت کندتا آنها بیاموزند که چگونه با نوجوان خود سخن بگویندو رفتارکنند که نه خشونتی در کار باشد و نه وابستگی ایجاد شود.
اشتغال نیز یکی دیگر از مسائلی است که جوانان را دغدغه مند خودش کرده است.بسیاری از جوانان اهدافی ندارند وازاینکه هیچ فرصت شغلی ندارند رنج میبرند. وقتی آینده ای نباشد ،وقتی احساس پوچی تمام وجودشان را فرا میگیرد، آسیبها هم از راه میرسندو آنگاه: اعتیاد،فرار، خشنونت،افسردگی ورفتن به فضای مجازی را تنها پناهگاه خود میدانند. جامعه باید اندیشه ای کند که چگونه برای جوانان اشتغال زایی کند. شغل تنها یک درآمد نیست بلکه به امید و اهداف و روئیا ها و زندگی آنها معنا میبخشد. تلخ ترین جمله ای که میتوان از زبان یک جوان شنید اینکه بگوید:من برای هیچکس مهم نیستم و این یعنی زنگ خطر! جوانی که احساس میکند کسی به او اهمیت نمیدهدو او را درک نمیکند دیر یا زود واکنش خود را نمایان میسازد و صدای خود را به شکل خشونت و بی بندوباری و فرار ازخانه و فضای مجازی و اعتیاد و دزدی و…نشان خواهد داد.
رسانه ها میتوانند به کمک جوانان بیایند اما متأسفانه گاهی نقش شمشیر دولبه را ایفا میکنند ، اکنون بسیاری از جوانان نگاهشان به رسانه ها و فضای مجازیست و آنها را سرلوحه ی خود قرار میدهند، اما متأسفانه گاهی محتوایی که در رسانه ها و فضای مجازی تولید میشوند، نه تنها جنبه ی آموزشی و تربیتی مثبت ندارند ، بلکه بسیار آسیب زا هستند. رسانه ها باید صادق باشند و به دردهای واقعی جوانان بپردازند، امید واقعی بدهند و از توهم زایی بپرهیزند . به جای تجمل گرایی و مد گرایی ، زحمات و تلاش و اهداف واقعی را به تصویر بکشند .
روانشناس ها و مشاوره ها هم میتوانند نقش مهمی در این راستا داشته باشند ولی گاهی تا حرفی از مشاوره و روانشناسی به میان می آید تصور بسیار نابجا و غلطی در ذهنها خطور میکند و به این جمله که میگویند مگر ما دیوانه ایم به موضوع خاتمه میدهند ، اما این هنر مدارس و دانشگاه هاو مراکز مشاوره است که با مشاوره رایگان و ارزان ودر دسترس بودن ،ذهن مردم را از تصورات واهی واشتباه، خالی کنند و از این گونه برچسبها برحذر دارند و آموزش های نهایی خود را به مرحله ی اجرا بگذارند.






