نقد و تخریب در عرصه عمل سیاسی ۲ رفتار نامتناظر است؛ یکی بسان تیغی تیز در دست جراحی حاذق که با هدف جداسازی عارضه ای آفت زا از پیکری رنجور به حرکت در می آید و دیگر همچون پتکی کوبنده که تنها برای ویرانگری طراحی شده است.
در بسیاری از عرصه های سیاسی به ویژه در جوامع دور از توسعه، رقیبان یکدیگر را با ابزارهای تخریب می کوبند تا به هر بهایی مسیر دستیابی به قدرت را هموار سازند. این در حالی است که مصالح عمومی و منافع ملی، بازیگران را در جوامع سیاسی توسعه یافته در راستای اصلاح امور به سوی نقد و نقادی رهنمون می شود؛ رویکردی که منافاتی هم با قواعد بازی سیاسی و هوشمندی های لازم برای به دست گرفتن قدرت ندارد.
اکنون در عرصه رقابت های سیاسی کشور ما نیز چهره ها و گروه های هایی حضور و فعالیت دارند که به رغم قواعد و ارزش های مربوط به مردمسالاری دینی، تخریبگری خود علیه دولت را انتقاد می خوانند و به واسطه همین نامگذاری وارونه و البته هدفدار، دولت را به نداشتن تحمل در برابر منتقدان متهم می کنند. این در حالی است که دولتمردان بارها اعلام کرده اند از نقد سازنده استقبال می کنند و در عرصه عمل نیز به رغم منش سیاسی برخی رقیبان، از بستن دهان مخالفان رویگردان بوده اند.
سخنان حجت الاسلام «سیدمحمود علوی» وزیر اطلاعات که چندی پیش در نخستین روز از هفته دولت از صدا و سیما پخش شد، در این زمینه به طور کامل گویا است. علوی در بخشی از گفته های خود با بیان مزیت ها و کارکردهای انتقاد، تصریح کرد دولت از کسانی که انتقاد می کنند و از نقد آن ها استقبال می کند اما همگان باید بدانند که ادبیات انتقاد با ادبیات تخریب متفاوت است.
وزیر اطلاعات افزود: امروز خیلی ها با مشتی گره کرده انتقاد می کنند که این خود تخریب محسوب می شود. …در انتقاد، حرمت طرف مقابل حفظ می شود و به او توهینی نسبت داده نمی شود بلکه منتقد فکر و عمل او را در عین حفظ احترام، تحلیل و انتقادات خود را نسبت به او مطرح می کند.
همچنان که اشاره شد، ۲ مفهوم انتقاد و تخریب مرزهایی ظریف اما مشخص دارند. در خصوص تفاوت ها، کارکردها و پیامدهای نقد و تخریب چند نکته لازم به یادآوری است؛
۱- انتقاد و تخریب از نظر ماهوی به طور کامل با یکدیگر تفاوت دارند. انگیزه انتقاد، اصلاح و سازندگی است. انتقاد را می توان کنشی اجتماعی مبتنی بر نوعی ارزیابی منصفانه دانست که نقاط قوت و ضعف را همزمان مورد توجه قرار می دهد و در بهترین حالت به ارایه راهکار برای رفع نقاط ضعف منتهی می شود. تخریب اما از ابتدا با هدف تقبیح حریف به منظور تامین منافع فردی یا گروهی انجام می شود و در نهاد آن نیتی خیرخواهانه نهفته نیست. تخریب نه تنها بر برجسته سازی نقاط ضعف رقیب بنا شده بلکه با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، نقاط قوت را هم ناچیز یا گاه منفی جلوه می دهد و به خاطر نبود منطق در پس کنشگری تخریبگران، رفتار آنان در بسیاری از موارد به ورطه بی اخلاقی می افتد.
۲- فرایندهای انتقاد و تخریب از نظر روش و ابزارهایی که برای دستیابی به اهداف به کار رود هم متمایزند. انتقاد همواره بر مبنای تجربه های موفق یا ناموفق و منطق تجربه گرایی انجام می شود، اما تخریب از هیچ منطق و الگوی رفتاری جز زیر سوال بردن حریف و تقبیح او پیروی نمی کند. تخریبگرایان برای جبران بی منطقی خود در جلب افکار عمومی در بسیاری از موارد از روش ها و ابزارهای ناهنجار یا نامشروع استفاده می کنند؛ انتخابی که گاه هوده ای وارونه به بار می آورد و اعتبار تخریبگران از بین می برد. به عنوان نمونه، تخریبگران برای زیر سوال بردن عملکرد دولت طی سه سال گذشته، بارها به ابزارهایی چون شایعه پراکنی، وارونه نمایی، سیاه نمایی، توهین و … متوسل شده اند و در برابر، در عرصه هایی چون انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری با «نه» بزرگ مردم به تندروی و تخریبگری روبرو شده اند.
۳- نتایج و پیامدهای انتقاد و تخریب از زمین تا آسمان تفاوت دارد. انتقاد به خاطر برخورداری از منطق همه فهم، همواره موجب ایجاد مطالبه ای عمومی و در نتیجه بهبود و اصلاح امور می شود. تخریب اما هرگز کارآمدی ندارد و نه تنها به بهبود امور منجر نمی شود، بلکه به کارگیری ابزارها و روش های نامطلوب در آن، سبب ساز افول اخلاق در جامعه هم می شود. انتقاد به خاطر رویکرد همگرایانه ای که در ماهیت خود دارد، همبستگی و انسجام ملی را تقویت می کند، اما تخریب به خاطر توجه مطلق به منافع گروهی و جناحی و توسل به تاکتیک هایی چون گروکشی، خرده گیری، القای ناکارآمدی حریف، زیر سوال بردن اقدام های مثبت و …، زمینه های واگرایی و بی اعتمادی را در جامعه فراهم می کند. به عبارتی نقد سازنده سرمایه های اجتماعی را تقویت می کند اما تخریب سرمایه های اجتماعی را فدای منافع گروهی خاص می کند.
در مجموع باید گفت راه نقد از تخریب جدا است؛ اولی با انگیزه اصلاح انجام می شود و دومی با هدف تخریب، اولی از قاعده و قانونی مشخص پیروی می کند و دومی تابع قانونی نیست، اولی سازنده است و دومی ویرانگر، اولی به دنبال گشودن درهای تازه است و دومی به دنبال به بن بست کشاندن.
اکنون با نزدیک شدن به رقابت های سیاسی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، می توان نشانه هایی از افزایش تخریب ها علیه مسوولان اجرایی را در شماری از رسانه ها و از برخی تریبون ها شاهد بود. در کنار آسیب هایی که این دست رفتار تخریبی در فضای سیاسی و اجتماعی به بار می آورد، فرسایش توان مسوولان در زمره اهداف مخالفان سرسخت دولت قرار گرفته است؛ توانی که می تواند روی بهبود وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه متمرکز شود و کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا دهد. مقابله نهادهای قضایی با توهین کنندگان و تخریبگران، از نخستین ضرورت هایی است که می تواند حجم این بی اخلاقی های سیاسی را کاهش دهد و سد راه موج آسیب های آن شود.
نقد و تخریب؛ تفاوت در معنا، انگیزه و پیامدهای سیاسی
«نقد» و «تخریب» ۲ مفهوم متفاوت و گاه متعارض در ادبیات و عرصه رفتار سیاسی است. این تفاوت و تعارض را می توان در ماهیت و معنا، انگیزه کنشگران و پیامدهای متفاوت نقد یا تخریب در فضای سیاسی و اجتماعی به چشم دید.
لینک کوتاه : https://sedayeanar.ir/?p=2274
- دیدگاهها برای نقد و تخریب؛ تفاوت در معنا، انگیزه و پیامدهای سیاسی بسته هستند